آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 12 سال و 23 روز سن داره

دنیای من و آرنیکا

یه هفته پریدیم جلو!!!!!!!!!!!!!

سلام عشق مامان...عسلم که الان شدی اندازه یه لیمو ترش .... خوب مامانی من 2 روز پیش رفتم سونوگرافی و در کمال تعجب  دکتر گفت که 11 هفته و 6 روز هستم ،درحالیکه با محاسبات قبلی باید 10 هفته میبودم!!!! خلاصه اینکه عزیزم ما شدیم 12 هفته تمام...ههههههه معلومه که تو حسابی داری بزرگ میشی ... واما بگم از سونو که بلاخره دیدمت عزیز دلم!!! هنوزم باورم نمیشه وقتی آقای دکتر تی وی روبرو رو روشن کرد و یه دفعه دیدم که تو داری میچرخی !!!! دست و پاهای قشنگتو برای اولین بار دیدم و تو داشتی حسابی شنا میکردی گلم ....نمیدونی چه حالی شدم...اشک تو چشمام جمع شده بود و باورم نمیشد به این زودی از یه نقطه کوچولو تبدیل به یه نی نی کامل شده باشی ....عزی...
8 مهر 1390

8 هفتگی!!!

سلام خوشگل مامان،8 هفتگیت مبارک!بعد از ساختن وبلاگت این دومین باریه که میام سر میزنم...ببخشید عزیزم سرم خیلی خیلی شلوغ بود و البته هنوزم تموم نشده .... خب بگم از هفته پیش که چی شد و نشد....آخر هفته یعنی پنجشنبه صبح، من و تو باباجون به اتفاق بچه های اکیپ راه افتادیم به سمت کرج باغ یکی از دوستای خوب بابا ! حتما میپرسی بچه های اکیپ کیند؟؟؟ اونا دوستای خوب من و بابا هستند عزیزم که در آینده میشند خاله ها و عموهای تو.البته هیچکدوم از اینکه تو اومدی تو دل مامان خبر نداشتند و بابا هم گفت که این دفعه باید بهشون بگیم ولی راستش من یکمی استرس داشتم آخه نمیدونستم واکنششون چیه.همون اول خاله ها به من گفتند بریم استخر ولی من گفتم نمی تونم بیا...
21 شهريور 1390

اولین سلام..........

سلام...امروز اومدم تا یه وبلاگ پر خاطره بسازم به سلامتی نی نی که تو راه دارم...  هههههه بله منم دارم مامان میشم هورااااااااااا....راستش اول که فهمیدم یه کوچولو موچولو تو راه دارم  ترسیدم،هول شدم و... ولی بعدش کم کم آروم گرفتم و شنبه بعد از اینکه خانوم دکتر مهربون قلب نی نی نازم رو تو سونو بهم نشون داد،همه ی ترسها و دلهره هام از بین رفت....آره عزیزم...کوچولوی قشنگم تو الان 7 هفته ای هستی و من حسابی عاشقتم مامان جونمممممممممممممم   راستی گلم بابا حامد هم کلی به خاطر اومدنت ذوق و شوق داره و همش مواظبه منه که مبادا واسه تو مشکلی پیش بیاد عزیزممممممممممم....امیدوارم تو هم مثل من و بابایی به نوشتن علاقه داشته باشی و یه روزی خود...
14 شهريور 1390