هفته 15...
سلام به دخمل گل مامان...خوبی عزیزممممممممممم؟
هفته پیش واسه اولین بار بردیمت شمال...البته اولین شمال تو دل مامان...انشالا وقتی به دنیای بیای کلی مسافرتهای باحال میریم قشنگم...سه شنبه شب رفتیم انزلی و جمعه برگشتیم.ولی واسه من خیلی سخت بود گلم آخه باید مواظب تو میبودم و چیزایی که بقیه میخوردند واسم ممنوع بود و همش باید از دود سیگا و قلیونفرار میکردم.البته عشق مامان اینا اصلا مهم نیست و همه خوش گذرونی ها فدای یک تار موی تو عسلممشکل دیگه این بود که با وجود اینکه بهترین تخت و اتاق ویلا رو به ما داده بودند ولی بازم جام راحت نبود و شبا خیلی سخت میتونستم بخوابم
و به جز اون یه ریز بارون میبارید و سقف صدا میداد...منم که میدونی از هر چی بارون و سرماست متنفرم.
جمعه هم که برگشتیم کلی تو راه بودیم و بازم بارون و از کرج هم ترافیک وحشتناک بود و خلاصه کمر و پاهام حسابی داغون شدند،امیدوارم که به تو فشاری نیومده باشه عزیزم...دیگه کلا دور مسافرت با ماشین
رو خط کشیدم...
عزیزم الان تو هفته 15 هستیم و تو روز به روز بزرگتر میشی،هفته پیش که سونو رفتم دکتر گفت وزنت 106 گرمه هههههه من تا حالا 1 کیلو و 100 گرم وزن اضافه کردم که فکر کنم اون 100 گرمش تویی عزیزم من هر چی میخورم فقط به عشقه تو...
زودتر بیا پیشم دختر خوشگلمممممممممممم